بررسی ویژگی های یک خانواده سالم

طبق نظر کارشناسان  زن و شوهر مانند یک سیستم هستند و زمانی که ازدواج می کنند ما را تشکیل می دهند ، ولی در عین وحدت و زوجیت ، فردیت ، شخصیت و نقش خود را حفظ می کنند . و همچنین آن ها برای رسیدن و دیدن یکدیگر ، اشتیاق دارند و محوریت توجه و تفکر زن و شوهر نسبت به هم است . در چنین خانواده ای زن و شوهر همیشه به دنبال فرصت هایی برای با هم بودن هستند و از همه مهم تر با یکدیگر گفت و گو می کنند . این بخش به شدت به مهارت برقراری ارتباط بستگی دارد و زمانی که افراد از این مهارت ها برخوردار باشند صمیمیت و محبت بین آن ها بیشتر خواهد شد . در خانواده سالم زن ،شوهر، کودکان دوزبانه و سایر اعضای خانواده به علایق و سلیقه یکدیگر واقف هستند و به آن ها اهمیت می دهند . این امر میسر نمی شود مگر این که در خانواده فرصت گفت و گو باشد .

هر چقدر که اعضای خانواده توجه بیشتری به رفتار ها و سخنان یکدیگر و کودک دوزبانه داشته باشند به علایق و سلیقه های کودکان دوزبانه خود و یکدیگر بیشتر آشنا می شوند و برای استحکام روابط صمیمی خود به آن عمل می کنند . احترام گذاشتن به سلایق یکدیگر خوشحالی و نشاط را به همراه دارد .

مورد دیگر اعتماد است،خود شناسی و خود سازی می تواند این اعتماد سازی را ایجاد کند ، هر کدام از اعضای خانواده باید ویژگی هایی را در خود درونی کنند تا فرد قابل اعتمادی برای سایر اعضای خانواده و کودکان دوزبانه در خانواده باشند . این مطلب در ابتدا باید در مورد زن و شوهر اتفاق بیفتد و زن و شوهر به عنوان پدر و مادر خوب مبنای قابل اعتمادی برای فرزندان باشند . کودک دوزبانه در خانواده الگوی بسیار خوبی را مشاهده می کند و آن ها را درونی می کند و از آن ها استفاده می کند .

از موارد دیگر می توان به رعایت ادب در گفتار اشاره کرد . افراد خانواده چه به صورت کلامی و چه غیر کلامی باید از زبانی دلنشین و مهربان در برابر یکدیگر استفاده کنند . اگر که بزرگسالان از سخنان زشت و نا پسند استفاده کنند کودکان دوزبانه نیز آن ها را یاد می گیرند و این مناسب نخواهد بود .

از ویژگی های دیگر خانواده سالم می توان به این نکته اشاره کرد که با هم بودن را بر با دیگران بودن ترجیح می دهند . برخی از خانواده ها چنین نیستند و این می تواند نشان بدهد که احتمالا مهارت های ارتباطی زن و شوهر ضعیف است و یا این که به دلیل پایین بودن اعتماد به نفس ، احساس حقارت و یا یک ازدواج تحمیلی و دلایل مشابه باشد .روانشناسان اعتقاد دارند که در یک خانواده سالم زن و شوهر به یکدیگر احساس ارزشمندی می بخشند زیرا که احساس احترام و احساس ارزشمندی یک نیاز اولیه و فطری هر انسان است و زیربنای خود باوری و اعتماد به نفس است و نبود یا کمبود آن سبب ایجاد خود پنداره منفی می شود که به مرور زمان ممکن است دچار بیماری افسردگی شود .

مشکلات در هر خانواده ای قابل مشاهده است و نمی توان آن را حذف کرد و این کاملا طبیعی می باشد . آن چه که بسیار اهمیت دارد مدیریت و چگونگی حل این اختلاف ها می باشد . از اختلافات می توان به پول و مسائل اقتصادی ، تربیت فرزندان ، مشارکت در امور منزل ، خانواده ها ، مدیریت زمان ، رفتار های جنسی ، داشتن فرزند و تعداد فرزند و .... اشاره کرد . زمانی که زوجین از منبع اختلافات خود آگاه باشند و آن ها را شناسایی کنند ، با پیدا کردن راه حل هایی و ارائه و مطرح کردن آن ها بهترین راه حل را انتخاب کرده که این راه حل باید مورد قبول هر دو طرف باشد و هر دو از آن راضی باشند می توانند مشکلات خود را حل کنند .